حاطره ای جالب از حاج حسین یکتا (پلنگ صورتی ، پشت تیر بار)
دوشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۴۰ ب.ظ
شب عملیات بود .حاج اسماعیل حق گو به علی مسگری گفت:ببین تیربارچی چه ذکری میگه
که اینطور استوار جلوی تیرو ترکش ایستاده و اصلا ترسی به دلش راه نمیده .
نزدیک تیر باچی شد و دید داره با خودش زمزمه میکنه :دِرِن ، دِرِن ، دِرِن ،... (آهنگ پلنگ صورتی!)
معلوم بود این آدم قبلا ذکرشو گفته که در مقابل دشمن این گونه ،شادمانه مرگ رو به بازی گرفته .
"خاطره از حاج حسین یکتا"
"لبخند بزن بچه حزب اللهی...ما همچین شیرایی داشتیم!"
۹۴/۰۹/۰۹